آریا 7000

بیایید بشاشیید من

آریا 7000

بیایید بشاشیید من

کتاب زرتشت پیامبر راستی



دانلود کتاب زرتشت پیامبر راستی


             کتاب: زرتشت پیامبر راستی 

 

                 چاپ نخست: اسپند 88 (7031 آریایی میترایی)

 

                 موضوع اصلی: زرتشت آنگونه که بود

 

 

 

  موضوعات و شماره ی صفحه:

 

 

  زمان و مکان زرتشت.......................................................................2

 

تبارنامه ی زرتشت..........................................................................3

 

دشمنان زرتشت..............................................................................4

 

کشته شدن زرتشت.....................................................................................5

 

خدای زرتشت.....................................................................................6

 

اهریمن یا شیطان زرتشت..................................................................7

 

محدودیت زرتشتیان در گیتی و پذیرش آن.................................................8

 

نیایش و ستایش در آیین بهی زرتشت.......................................................9

 

برابری کامل زن و مرد........................................................................................10

 

فروزه های اهورایی..........................................................................11

 

اندیشه ی زرتشت و سازمان وی............................................................12

 

فلسفهی دخمه وعلل آن........................................................................13

 

اوستا و نابودی آن.............................................................................14

 

آتش پرست بودن زرتشتیان دروغی بزرگ.................................................15

 

علل ستایش آتش...............................................................................16

 

حجاب نزد زرتشتی و ایرانی................................................................17

 

پیام آخر.......................................................................................18

 

 

 

 

زرتشت پیامبر راستی

 

بر اساس تیتر این بخش و یا نام این کتاب ((زرتشت پیامبر راستی)) در مییابیم که پایه واساس کیش مقدس زرتشت راستی (پندار گفتار وکردار نیک) است یا به تعبیری دیگر زرتشت تمام گیتی را به راستی تشویق میکند.

زرتشت بر خلاف ادیان سامی(ابراهیمی)خرد را بر خرافات و اندیشه هایی که از یک قبیله یا منطقه ای سر در می آورد دور نگاه داشته و بر طبق گفتار خود زرتشت در گاتا:پنداروگفتاروکردار نیک را پایه واساس تمام زیبایی ها و همچنین داشتن جهانی سالم وبه دور از دورویی میداند.

و اگر بر تمامی اندیشه ها مذاهب وکیش ها نگاهی بیاندازیم پایان همه این کیش ها ومذاهب به این سه رکن ختم می شود.

 

 

 

زمان ومکان زرتشت

 

در مورد زمان زرتشت نظریه های متفاوتی وجود دارد اما به یقین نمی توان گفت که این نظریه ها صحیح است.

با استناد به تاریخ یونان « پیدایش زرتشت» از هفتهزار سال پیش هم فراتر میرود.

در کتاب (اکیبیاس افلاطون) آمده است که :

« زرتشت در حدود شهشهزار سال پیش از افلاطون زندگی میکرده است و دانش جهانی خود را از روان نیکویی و بینش والا فراگرفت»

ارسطو واودوخوس هم بر این باور بوده اند که زرتشت در حدود شهشهزار سال پیش از افلاطون زندگی میکرده است

اندیشه ی زرتشت در فرهنگ یونانیان تاثیر فراوانی داشته وبه این خاطر بوده که از توحش یونانیان در آن زمان کاسته شده.

و بد نیست بدانیم که خود افلاطون ، زرتشت را یک جا پسر اورمزد  و جای دیگر خدمتگزار اورمزد میداند.

که این باور بعد ها در ادیان ابراهیمی وارد شده که مسیح را پسر خدا می خواندند.

هرمیپوس که در سده سوم پیش از زایش مسیح زندگی میکرده تاریخ زرتشت را به هفتهزار سال پیش از مسیح میرساند.

 هرمودوروس زمان زرتشت را پنجهزار سال پیش از جنگ تروی ذکر میکند که ششهزار وصدسال پیش از زایش مسیح میشود.

پس آشکار است که زرتشت پیدایشش به هزاره ها قبل از مسیح میرسد زمانی که اعراب به ریختن خون یکدیگر در صحرا های دور افتاده غذا ی خود را بدست می آوردند و تنها چیزی که در آنها وجود نداشت فرهنگ و سالم زیستن بوده و تنها چیزی که در آنان وجود داشته زن وشراب بوده.

اما در مورد مکان زرتشت میتوان گفت که زرتشت روز خورداد یعنی 6 فروردین در باختر قسمت جنوبی تاجیکستان چشم به جهان گشود که باید آن روز را روز نور شادی و خرد دانست زیرا زرتشت در هنگام زایش بر خلاف نوزادان دیگر با صدایی بلند و رسا میخندد و این هم میتواند پیامی برای تمام جهان به خصوص زرتشتیان باشد که نیک وشاد زندگی کنند .

 

 

 

تبار نامه ی زرتشت

 

زرتشت در خانواده ای  آریایی به دنیا می آید.

پدر زرتشت پوروشسپ و مادر زرتشت دوغدو.(زرتشت:شتر زرین یا دارنده ی شتر زرین و پروشسپ:دارنده ی اسب پاک)

مادرش از ری و پدرش بر اساس نظریه ها آذری است

نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان (زرتوشتره سپیتامه) بود.( سپیتمان:سپید روشن) پوروشَسْب اِسپَنْتْمان پدر زرتشت مردی دانشور و درستکار بود. دغدو مادر زرتشت دخترفری‌هیم‌رَوا از خاندانی نژاده و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آن‌هاست.

زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم اومشخص نشده است؛ زن سوم او هووی نام داشته، از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتره (فرشوشتر) بوده‌است.فرشوشتر یکی از یاران زرتشت پس از پذیرش دین بهی زرتشت توسط گشتاسپ شاه پادشاه آن زمان بوده است که زرتشت با دخت وی ازدواج میکند.

زن نخست او پسری به نام ایسَت‌واسْتَرَه و سه دختر به نام‌های فرینی و سریتی و پوروچیستاداشت. در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یعنی پوروچیستا یاد می‌کند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپه (جاماسب) وزیر اندیشمند و پیشگوی گشتاسپ شاه می‌نامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نام‌های اورْوْتَتْ‌نَرَه وهْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده؛ و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشته‌است.

نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوی مانگهه (میدیو ماه) بود، که از او نام می‌برد. وی در روایات سنتی، پسر عموی زرتشت به شمار آمده است .

هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او نخستین موبد موبدان، پسر دوم نخستین رئیس و افسر رزمیان و پسر سوم، رئیس طبقهٔ برزیگران بوده‌است

 

 

 

دشمنان زرتشت

 

گاتاها از برخی دشمنان شخصی زرتشت، مانندبندو و گرهمه نام می‌برد که همیشه مانعی در برابر او بودند. بنابراین، وی از قبیله خود می‌گریزد و به کی گشتاسب، فرمانروای بلخ، پناه می‌برد. در قسمتی از سرودها، نام کاوی، کرپان واوسیج یک‌جا در زمره دشمنان آیین زرتشتی آمده‌است. دیگر از دشمنان که پیامبر از وی یاد می‌کند، مردی به نام بندوه است بندوه سمت کهانت و روحانیت داشته‌است. گرهما نیز، ازدیویسنان و کاهنان آیین قدیم بوده‌است. در گاثاها، از دشمنی به نام گئوتاما نیز نام برده شده‌است. دشمنان زرتشت بر اساس این آیین کسانی هستند که از کشاورزی گریزان بوده و به شکارورزی علاقه‌مند بودند؛ و گاوها را قربانی کرده و یا به آن‌ها آسیب می‌رساندند؛ گروهی دیگر نیز کسانی که دست از آیین کهن بازنداشته بودند.

 

 

 

کشته شدن زرتشت

 

 

زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور یا 5 دی در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نامتوربراتور کشته شد.

فحوای کلام شاهنامه فردوسی دلالت بر مرگ توأم با خشونت زرتشت، در هنگام حملهٔارجاسب به بلخ، در این شهر می‌کند:

از آنجا به  بلخ آمد سپاه

 

جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه

نهادند سر سوی آتشکده

 

بر آن کاخ و ایوان زرآژده

همه زند و اّستا همی سوختند

 

چه پر مایه تر بود بر توختند

ورا هیربد بود هشتاد مرد

 

زبانشان ز یزدان پر از یاد کرد

همه پیش آتش بکشتندشان

 

ره بندگی بسر نوشندشان

ز خونشان بمرد آتش زردهشت

 

ندانم چرا هیربد را بکشت

زرتشت در هنگام یورش ناگهانی قبایل تور در بلخ به دست یک تورانی کشته شد. در کتاب‌های پهلوی نام قاتل وی توربرادروش یادشده‌است.

 

 

 

خدای زرتشت

 

 

زرتشت خدای خود را اهورامزدا . پروردگار. مزدا یا اهوره نامیده است.

اهورا به معنی هستی آفرین و مزدا دانا است همچنان که فردوسی اهورا مزدا را در شاهنامه این چنین میخواند:

به نام خداوند جان خرد                    کزین اندیشه برتر نگذرد

 

در اندیشه زرتشت که تکیه اصلی و کلی و همیشگی به عقل و خرد بوده است، خداوند و یا اهورامزدا را صفاتی بوده است از این قرار:

خداوند جان و خرد، دانش، بینش، دانا، نیکو، توانا، آگاه، بی‌همتا، یکتا، آغازگر، پایانبخش، بخشاینده، بخشایشگر، مهربان، دادگستر و 

اهورامزدا خدایی داناست و بر همه چیز توانا . او پدید آورنده ی تمام زیبایی ها و آتش پاک ومقدس است.

اهورا مزدا مانند برخی خدایان دیگر شکنجه گر نیست که بندگانش را در آتش دوزخ بسوزاند یا استخوان هایشان را خورد کند.زن ومرد را یکسان می شمارد و بینشان فرقی قاعل نمیشود.بندگانش را در برگزیدن دین آزاد میگذارد تا با اندیشه ی خود راه زندگی خود را انتخاب نمایند.چنان که در گاتا سخنان بزرگ آموزگار زرتشت میابیم:

((ای مزدا.زمانی که تو در آغاز با اندیشه ی نیک تن و خرد و وجدان آفریدی وجان به تن ما دمیدی و مارا به گفتار و کردار توانایی دادی خواستی که ما باورو آیین خود را به دلخواه برگزینیم))

 

 

 

اهریمن یا شیطان زرتشت

 

 

در باور های زرتشت اهریمن موجودی است به این صفات: جبار= ستمگر- قهار- چیره‌گر و سخت چیره- معذب= شکنجه‌گر- مکار= نیرنگباز و ..

در آیین زرتشت اهورا مزدا  اهریمن را نیافریده وهیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند جز ضدیت با یکدیگر.اهورا مزدا آفریننده ی خوبی ها زیبایی ها و...است اما اهریمن مطابق با صفاتش از زیباییه و نیکی ها بیزار است.و این انسان است که راه خود را بر میگزیند. یا پیرو اهورا مزداست یا اهریمن را می ستاید .اما اهریمن در هر آن وزمانی در پی فریب انسان است و این با خود انسان است که فریب اهرمن را نخورد

 

 

 

محدودیت زرتشتیان در گیتی و پذیرش آن

 

 

پس در مییابیم که در آیین زرتشتی هیچ اجبارو شمشیری در بالای سر کسی برای پذیرش این کیش وجود ندارد. اگر پذیرش دین زرتشتی اجبار یا برایش ثواب درج میشد حال نیمی از جهان باید زرتشتی بودند زیرا در زمان هخامنشیان سرزمین های بسیاری زیر فرمان ایران بوده.بر اساس گفته ی داریوش بزرگ در نقش رستم(کعبه زرتشت) که آرامگاه خود او در آنجاست:

«اهورامزدا، خداوند بزرگی است که آبها را ‏آفریده، او این زمین را آفریده، او انسان را آ‏فریده، نیکی و پاکی را برای ایشان آفریده است، و اهورامزدا بشر را آ‏فریده، شادی برای بشر آفرید، داریوش را شاه کرد، یگانه شاه از میان شاهان یگانه، سرور از میان سروران بسیار.

من ، داریوش، شاه بزرگ، شاه جهان، شاه سرزمینهای جهان از هرزمان، شاه این سرزمین فراخ و گسترده، پسر ویشتاسب هخامنشی، پارسی فرزند پارسی، با مهر اهورامزدا، اینها هستند ممالکی که من خارج از پارس گرفته‌ام و برآنها حکم میرانم، مالیاتهای آن به من میرسد و تمامی فرمانهای مرا انجام میدهند و تمامی قوانین من مورد احترام است. آری این است سرزمینهایی که من برآنها حکم میرانم: ماد، ایلام، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، سیستان، رخج، ثقه‌گوش، قدو، گنداز هند، گیریان، آمیرکی، گیمریان، بابل، آشور، عربستان، مصر ارمنستان، کابادوکیه، ساروس، یمن»

پس ما ایرانیان باید به این فرهنگ وتمدن خود افتخار کنیم و آن را ارزان نفروشیم .آشکار است که در بیش از 2500 سال پیش یا حتی 3000 سالپیش شاهی به نام داریوش کشور وکسی را مجبور به پذیرش دینی نکرده ومی بینیم که آن طرف در سرزمین عربستان عمربن خطاب در نامه اش به یزدگرد سوم مینویسد:

((من آینده ی روشنی برای تو و ملتت نمیبینم مگر این گه پیشنهاد مرا بپذیری.و با من بیعت کنی....شروع کن به پرستش الله واسلام  را به عنوان راه رستگاری بپذیر.....با این کار زندگی خودت و پارسیان را نجات بده....))

این بود بخشی از نامه ی عمر به یزدگرد.و چون مبحث ما بررسی به اینگونه مسایل نیست پاسخ  یزدگرد به عمر را نمی آوریم.

 

 

 

نیایش وستایش در آیین بهی زرتشت

 

نمـاز رسمی ترین راه ارتباط فرد با اهورامزدا و یکی از راههای سپاسگذاری از بخششهای بی کران خداوندی است که در آئین زرتـشتـی عاشقانـه همواره مورد توجه بوده و هر زرتشتـی در اوج پاکی اندیشه روزانـه پنـج بار به نیایش اهورا مزدا می پردازد و ضمن سپـاس و ستـایش اهورا مزدا بر آفریده های نیک خداوندی نیز درود می فرستدو ضمن قدرشناسی خود را به خدا نزدیکتر می گرداند تا از بخشش نیک اندیشی برخوردار گردد و بر نیکی های جهان هستی بیفزاید

.و طبق روایتی که آمده این چنین ستایش را توصیف میکند:

((همانگونه که سرور هستی جهان را براستی استوار کرد باید گزینش و ستایش کرد.به همان سان راهبری که با آموزش های خود جهان را بسوی خوشبختی میبرد باید گزینش کرد وستود.این دو دهش بر گزیدن را.اندیشه ی نیک ارمغان کرده.تا کار های زندگی به نام اهورا مزدا و مردم انجام گیرد))
 نمازگاه ها به ترتیب:

گاه هاون : از برآمدن آفتاب تا نیمروز

گاه رپیتون : از نیمروز تا سه ساعت از نیم روز گذشته
 گاه ازیرن : سه ساعت از نیمروز گذشته تا رفتن آفتاب
 گاه ائیوسروترم : از آغاز تاریکی شب تا پیش از سپیده دم
 گاه اوشهن : از سپیده دم تا برآمدن آفتاب
لازم به توضیح است که نماز پنج گانه در دیانت زرشتی ۳۷۴۶ سال دینی زرتشتی قدمت دارد و از هیچ دین دیگری گرفته نشده است.
نماز و نیایش در آیین زرتشتی به سه طریق خوانده میشود : 
خوانـدن با صدای بلنـد 
خواندن به صورت زمزمه یا واج 
خواندن با منشن یا اندیشه بدون اینکه زمزمه ای شنیده شود 
ستایشهایی که به زبان اوستا است باید با آواز بلند و قسمتهای پازند را باید به زمزمه خواند . ستایش با منشن فقط به هنگام نام بردن در تندرستی یا مواقع دیگری که خواندن نیایش واجب نیست صورت میگیرد . نمازها و نیایـشها را میتوان به صورت ایستاده و یا نشسته خواند ، اما توصیه شده خواندن سروش باج و کشتی به صورت ایستاده انجام شود . 
نماز گروهی.

لازم به ذکر است که زرتشت روزه گرفتن را امری نا بجا خوانده زیرا روزه باعث سستی و کم شدن فعالیت بدن میشود و انسان بر این اساس نمیتواند آنچنان که باید برای آبادانییه این جهان بزرگ بکوشد و آن را مطابق با میل اهورا مزدا دادار یکتا به پیشرفت و تکامل سوق دهد

اما زرتشتیان روز دوم دوازدهم چهاردهم و بیستو یکم هر ماه تنها از خوردن گوشت می پرهیزند

 

 

 

برابری کامل زن ومرد

 

 

همانطور که گفته شد در آیین زرتشت زن و مرد باهم برابر و هیچ فرقی بینشان وجود ندارد.حتی در فروزه های اهورایی که شش فروزه اند سه تا نرینه و سه تا مادینه اند و این معنای برابری کامل را نشان می دهد وبس!

و لازم به ذکر است که در فرهنگ زرتشتیان زن همسر خود را برمیگزیند.همانطور که زرتشت در گات ها به دختر خود پوروچیستا میگوید: دختر میبایست همسر خودرا با خردمندی و پژوهش برگزیند. «گاتاها»

در شاهنامه فردوسی نیز بارها به این مورد اشاره شده است که زن شوهر خودرا برگزیده است مانند بر گزیدن زال توسط رودابه

رستم نیز که قهرمان بزرگ تاریخ است و یکی از پایه‌هی مهم شاهنامه فرودسی، از سوی همسرش انتخاب میشود. یعنی این تهمینه است که رستم را انتخاب می‌کند بسوی او می‌آید و با وی پیوند زناشویی می‌بندد.

نمونه دیگر به بیژن و منیژه مربوط میشود که منیژه بیژن را برای همسری برمیگزیند و اورا بیهوش کرده به رختخواب خود میبرد و با او ازدواج می‌کند

منیژه به بیژن می‌گوید:

بخور می مخور هیچ اندوه و غم

که از غم فزونی نیاید نه کم

اگر شاه یابد ز کارت خبر

کنم جان شیرین به پیشت سپر

نهادند هر دو بخوردن سرا

که همدار به پیش و هم منبرا

 

 

 

فروزه های اهورایی:

 

نخستین فروزه ی اهورایی راستی است که به زبان پارسی به آن اردیبهشت گویند

 

دومین فروزه اندیشه ی نیک است که به زبان پارسی به آن بهمن گویند

 

سومین فروزه فرمانروایی بر نفس خود است که به آن شهریور گویند

 

چهارمین فروزه آرامش است که به آن آرمیتی(آرمیتا)گویند

 

پنجمین فروزه رسایی و تکامل است که به آن خرداد گویند

 

ششمین فروزه جاودانگییه جهان اهورا مزداست که به آن امرداد گویند

 

 

 

اندیشه ی زرتشت وسازمان وی

 

 

اندیشه ی بزرگ آموزگار زرتشت چنان که گفته شد بر اساس راستی پایدار است همانطور که در اوستا آمده:

اشم وهو

((راه یکی است و آن هم راستی است راستی خوشبختی است وخوشبختی از آن کسیست که راستی را تنها برای راستی بخواهد))

این چنین جملاتی در آن زمان حتی به جرات میتوان گفت به معجزه میماند.

زرتشت قربانی کردن جانوران مفیدی چون گاو . گوسپند.و... را امری نابجا میداند و آن را به شدت سرکوب میکند و مردم را به گیاه خواری و کشت و زرع سوق میدهد.چنانکه امروزه با پیشرفت علم پزشکی در میابیم که گیاه خواری به گوشت خواری ترجیح داده میشود و چه معایبی که در گوشت موجودات زنده وجود ندارد...!

قربانی کردن گاوان پس از میترا توسط زرتشت خاتمه پیدا کرد که بعد ها به ادیان ابراهیمی منتقل شده به ویژه اسلام که برای رضای خدا وشخصیت هایی که در 14 قرن پیش جان خود را در میدان جنگ از دست داده اند جانوران بیگناه را سر میبرند و گمان بر آن دارند که امری است الهی وخداوند از این امر(ریختن خون جانوران)خوشنود میشود.و غافل از آن که آن حیوان آفریده ی خداست و ما هم آفریده ی خدا.چرا به دلیل قدرت اندیشه و تفکری که پروردگار به ما بخشیده باید موجودی دیگر از آفریده های خدا را سر بریده و حق زیست را از آن بگیریم...؟و قربانی کردن گاو توسط میترا برای حاصلخیزی زمین بوده که مردم آن زمان و مکان هم غافل از این موضوع آن را برای نسل های بعد از خود بد توصیف وشرح داده اند.و طبق گفته های پیشین دشمنان زرتشت هم کسانی بوده اند که با کشاورزی و قربانی نکردن حیوانات مخالفت میکردند...

سه رکن و پایه ی دین بهی زرتشت(پنداروگفتاروکردار نیک)خود سه رکنی است همیشه ماندگار ونو.که هیچ زمانی از اعتبار آن کاسته نمیشود چه در این عصری که ما زندگی میکنیم و چه هزاره ها بعد ازما و ماها.

در اندیشه ی زرتشت انسانی که نیک زیسته باشد و پندار و گفتار و کردارش نیک بوده پس از مرگ از پلی به نام چینود گذر میکند و به سرای خوبان یا همان بهشت میرود وکسی که بر عکس این اعمال را انجام داده باشد پس از گذر از پل چینود ناکام و به سرای دروغین و پست یا گهنم(جهنم)رفته اما اگر کسی بین این اعمال یعنی نسبت نیکی اش با بدی برابری داشته باشد در سرایی بین بهشت وگهنم قرار میگیرد.

بر همین اساس است که در روایات سنتی میابیم:

((زنان ومردانی را میستاییم که اندیشه و کردارشان با دروغ بیگانه است.چون اهورا مزدا از درون همگان آگاه میباشد و همه چیز را با میزان و درستی داوری میکند))

زرتشت حامی زحمتکشان بوده و احترام به پیران و درویشان را ارزشی والا میداند.

زرتشت حامی زحمتکشان است زیرا بر این باور بوده که جهان اهورا مزدا را می بایست آباد و همگام با طبیعت پیش برد در این مورد بر فروزه های اهورایی بر میخورییم که به درستی به این امر اشاره شده(پنجمین وششمین)یکی رسایی وتکامل است که بر این معناست:جهان اهورا مزدا همیشه ودر همه حال در تکامل و جنبش است و ایست و توقفی در آن راه ندارد.

دومین:جهان اهورامزدا پایان پذیر نیست و انسان میبایست همیشه آن را سالم نگاه دارد به خاطر پروردگار و خدمت به نسلهای آینده.

 

 

فلسفه ی دخمه و علل آن:

 

دخمه گورستانی است که زرتشتیان مردگان خویش را در آن جا رها میکنند.در مورد موقعیت مکانی دخمه باید گفت که دخمه در جایی دور تر از مکان های مسکونی ایجاد میشود.

و پس از مرگ هر زرتشتی او را با خواندن اوستا به درون دخمه هدایت میکنند و جالب به توجه است که طبق رسوم دیرینه وقتی جنازه ای را درون دخمه جای دادند دیگر کسی وارد آن دخمه نمی شود تا این که بعد از آن که جنازه طعمه ی لاشخور ها گردیده استخوان های او را در مکانی به نام استودان نگاه دار ی میکنند.

در حال حاضر دخمه هایی در کشورمان وجود دارد.در شهر هایی چون یزد.شیرازو... .اما این سنت از این سال که 1388(7031 آریایی میترایی)است حدود 45 الی 47 سال است که دیگر اجرا نمیشود.

علت آن:

بر طبق کتاب وندیدا مردگان را به این دلایل در دخمه رها میگردانند:

1-حفظ و پاکیزه ماندن عناصر طبیعت(آب باد خاک آتش)

2-آلوده نشدن زمین به جنازه ی مرده و آلوده نشدن گیاهی که از آن جا میروید.

 

 

 

اوستا و نابودی آن:

 

اوستا کهن ترین افتخار آریا و ایران است . کتاب مقدس زرتشت.

اوستا  120 جلد کتاب بوده که بر اثر حمله ی اسکندر که فر مانده ی سپاهی وحشی و دریده بوده در به آتش کشیده شدن تخت جمشید آن کتاب مقدس هم در آتش سوخت... .

سال ها و دهه های بعد با به قدرت رسیدن ساسانیان که دین رسمی کشور زرتشت برگزیده شده بود توسط موبدان آن زمان اوستا جمع آوری شده بود . البته  نا گفته نماند که بخشی از آن را فردوسی شاعر بزرگ و افتخار ملت ایران در شاهنامه جمع آوری کرده بود.

به هر ترتیب اوستا در آن زمان جمع آوری شده بود که با حمله ی اعراب به ایران(به دلیل آوردن دین اسلام)که ویرانی های فراوانی را به همراه داشت(به کتاب دو قرن سکوت که مستندی از حوادث . غارت هاو قتل هایی که اعراب در سرزمین آریا انجام داده بودند است) باز کتاب اوستا و کتاب های دیگر و مفیدی که در کتاب خانه ی زمان ساسانیان وجود داشت توسط دستور عمربن خطاب بخشی به آتش و بخشی در آب ریخته شد.

یکی از کار کنان یا فرماند هان سپاه اعراب(تازی)با دیدن این عظمت که در هیچ جایی از دنیا این کتاب ها را نمیتوانستند بیابند به عمر نامه ای مینویسد که:((این کتاب ها را به عربی ترجمه و در مدارس اعراب تدریس کنند تا از آن ها بهره ی کافی را ببرند))و عمر در جواب به او چنین میگوید:(( ما با داشتن کتابی چون قرآن نیازی به این کتب ها نداریم پس آنان را در آتش یا آب بیاندازید))

جایی بسی تاسف است که عمر خلیفه ی عربی فرق کتاب های دینی و علمی و کاربردی را نمی دانست و گمان بر آن داشت که چون قرآن از طرف خدا(الله)آمده بود پس  کتابهای دیگری که در کتاب خانه های عجم ها(لقبی که اعراب به آریاییان میدادند)وجود دارد پست و بی کاربردند.

جالب به توجه است که این همه قتل . غارت و ویرانی فرهنگی مان که به دستور تازیانی(لقبی که آریاییان بع اعراب میدادند)چون عمر و عمرها انجام شد سر آخر این ویرانی را ابو لولو یک ابر مرد ایرانی با به قتل رساندن عمر انتقام گرفت.(روانش شاد و یادش گرامی باد)

 

 

 

آتش پرست بودن زرتشتیان دروغی بزرگ

 

آتش پرست بودن زرتشتیان دروغی است که 14 قرن است دامن این کیش مقدس و پاک را گرفته.

سرزمینی که از آغاز آفرینش دارای مردمی پاک منش زیبا روی و یکتا پرست بوده.

اگر به دیگر مناطق از جهان بنگریم میبینیم که در آن زمانی که نیاکان مان بر 27 قبیله یا کشور(طبق سنگ نبشته در کعبه ی زرتشت)حکم میراندند.یا زمانی که حقوق بشر توسط کوروش بزرگ(پدر حقوق بشر)سازمان پیدا کرد ویا زمانی که اشا زرتشت سخن از راستی و پرستش دادار یکتا اهورا مزدا کرد و آتش را نور و روشنایی دانست که انسان را به پروردگار نزدیکتر میکرد اعراب بت هایی از سنگ میساختند و آن را پرستش میکردند! یا دختران خود را زنده به گور میکردند!خرد در آنان معنایی نداشت و تنها به نوک بینی خود توجه داشتند(خرد به معنای اندیشیدن و تمیز دادن خوبی از بدی .پاکی از ناپاکیو..).

همین کسانی که این اعمال ازشان سر میزد با آمدن دین اسلام با پیامبری محمد آنچنان دست و پایشان را گم کردند که (کنایه از نداشتن ظرفیت)به خود این اجازه را میدادند که به یکتا پرستان ایران تهمت آتش پرست بودن زرتشتیان را بزنند.

همانطور که در تاریخ میبینیم و در بخش هشتم همین کتاب نوشتیم که عمربن خطاب چه نامه ای به یزدگرد سوم نوشت...! ! و جالب به توجه است که بدانیم در همان نامه که اولین تهمت آتش پرست بودن به یکتا پرستان زرتشتی زده شد عمربن خطاب به یزدگرد سوم گفته بود که از آتش پرست بودن دست بکشد و به خدای یکتا(الله)ایمان آورد.!!!!!!!!!!

این سخنان ننگین تا به امروز هم در بین بعضی از ایرانیان وجود دارد.!

روزی از همکلاسی ام در کلاس سوال کرده بودم که در مورد دین زرتشت چه میدانید؟گفت:((فقط میدانم که آتش پرستش میکردند و با آمدن اسلام این سنت پایان پذیرفت!))

جای بسی تاسف است که این دروغ ها هوز در میان ایرانیان رایج است.

لازم به ذکر است که ابن کثیر(یکی از اعراب) هم زرتشتیان را مشرک و آتش پرست میداند... .!

بله این بود داستان دروغین آتش پرستیدن زرتشت.

بعد از این همه سال باز هم ما ایرانیان از دست اعراب جاهل در امان نیستیم.و میبینیم که بعد از قتل و غارت هایی که در 14 قرن پیش در کشورمان انجام دادند تا به امروز که خلیج همیشه پارس ایران را میخواهند به نام خود یعنی خلیج عرب ثبت کنند... !!!!

 

 

 

علل ستایش آتش

 

از دیر باز تا به امروز تمامی ادیان قبله گاه یا مزگت(مسجد) برای عبادت پروردگارشان داشته اند به فرض مثال :مسلمانان رو به سوی کعبه در مکه نماز میخوانند یا به مسجد میروند .یا مسیحیان به کلیسا و یهودیان به عبادتگاه خود... .

پس طبیعی است که هر دینی برای خود قبله گاهی مشخص داشته باشد.

اما در دین زرتشت این مکان مزگت نام دارد که اولین بار اشا زرتشت آن را پایه نهاد و انجن مغان را به راه انداخت .ودر مورد قبله ی زرتشتیان باید گفت که زرتشتیان به هر سویی که نور باشد نماز میگذارند.و آتش را برکتی بزرگ از سوی اهورا مزدا میدانند.و ازم به ذکر است که ورود به مزگت شرایط خاص خود را داشته:

 

1-خداوند مهربان را شناختن و نیایشگر او بودن

 

2-راستکردار بودن

 

3-اندیشمند بودن

 

4-آرامش پسند بودن و خوش زیستن

 

اما در مورد علل ستایش آتش باید گفت که:

 

1-نماد نور .روشنایی .پیروزی و کامیابی

 

2-شعله های آتش همیشه رو به بالا هستند و این نشان از پیشرفت و تکامل است

 

3-شعله های آتش همواره در تحرک است و این نشان از تلاش و کوشش است

 

4-شعله های آتش هیچگاه رو به پایین نمیرود و انسان هم نباید هیچ گاه سری به پایین و خواست های کوچک و پست بزند

 

5-آتش پاک کننده و درمانگر است

 

6-آتش به هر چیز برخورد کند آن را شعله ور میسازد و انسان هم باید دیگری را به تحرک و کوشش در آورد

 

7-انسان باید مثل آتش تا واپسین لحظات روشن و شعله ور باشد و ناامید نشود

 

8-آتش خطری بزرگ است و انسان هم باید مثل آتش خطری بزرگ باشد زیرا بدون ریسک و خطر موفقیعتی بزرگ به دست نمی آید

 

این بود علل ستایش آتش پاک اهورا مزدا که این سخنان را از هر جهت و سویی اگر بنگریم با خرد و عقل سازگاری دارد...

 

 

 

حجاب نزد زرتشتی و ایرانی

 

از دیر باز تا به امروز داشتن حجاب و پوششی مناسب چه در مرد و چه در زن در سرزمین آریاییان وجود داشته.این حجاب به معنای آراستگی و شخصیت و تمدن والای مردم این دیار بوده .و جالب به توجه است که منبع و آغاز پوششی مناسب در مردم هم از ایران آغاز شده و به سرزمین های دیگر انتقال پیدا کرده.

اما به دلیل عادات فرهنگ آب وهوا و... متفاوت این پوشش در سرزمین های دیگر تغییر یافته...همانطور که در تاریخ و حتی امروز میبینیم که حجاب  نزد اعراب اینگونه است که پارچه ای سیاه بر سر زنان خود میکنند تا زیبایی اندام زن(عرب)آشکار نگردد.... و این سنت پس از آمدن دین اسلام به ایران در فرهنگ ما هم انتقال پیدا کرد و حجاب آریایی جای خود را به حجاب اعراب(تازی)داد...

اما باید گفت که حجاب در ایران قبل از اسلام این گونه نبوده که کفنی سیاه رنگ بر تن زنان بپوشانند و آنان را در دمای زیر 40 درجه تابستان آن هم در کشور سوزانی چون عربستان بسوزانند...

همانطور که قبل از این گفتیم حجاب آریایی نشان دهنده ی تمدن و فرهنگ والا بوده و هیچ نیازی به حجاب اعراب میان ما ایرانیان نیست.

نمونه ای از حجاب آریایی را در تصویر زیر میبینیم

 

 

 

 

 

 

 

 

و این بود حجاب زنان ایران قبل از اسلام..!!

لازم به ذکر است که در فرهنگ زرتشتیان که در بر گرفته از همین فرهنگ آری است حجاب را نوعی احترام به خود و سالم زیستن و... میدانند.و زنان و مردان زرتشتی هم این فرهنگ والای ایرانی را که ما به آن افتخار میکنیم را هنوز که هنوزه زنده و پایدار نگاه داشته اند... .

 

 

 

پیام آخر

 

ایران و ایرانی بر پایه ی راستی استوار است و این نشان از همان تمدنی است که نیاکانمان برای ما از آثار خود به جای گذاشته اند .

گرچه این کتاب را تنها برای شناساندن بزرگ آموزگار زرتشت سپیتمان نوشته ام و نتوانستم نگاهی به تاریخ کهن ایران زمین که آفریننده ی نظم و راست و پاک بودن در جهان است بیاندازم.ولی در این بخش که بخش پایانی این کتاب است نگاهی به تاریخ 7000 ساله ی ایران می اندازم.

بر هر ایرانی است که تمدن خود را در میان کسانی که این تمدن و فرهمگ را گم کرده اند(چه خواسته یا نخواسته)باز کند و معرف این اصل باشد.

همانطور که پدر حقوق بشر(کوروش بزرگ)در بیش از 2500 سال پیش چنین سخنانی از او سر در آورده:(( اینک که به یاری و خواست "اهورا مزدا" (= خداوند جان و خرد) تاج شاهنشاهی "ایران"، "بابِل" و کشورهای چهارگانه را بر سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و "مزدا" پادشاهی را به من ارمغان می کند، کیش و آیین و باورهای مردمانی را که من پادشاه آنها هستم گرامی بدارم و نگذارم تا فرمانروایان و زیر دستان من کیش و آیین و دین و روش مردمان دیگر را پست بدارند و یا آنها را بیازارند((.

((من اعلام می کنم (و فرمان می دارم) که هر کس آزاد است هر دین و آیینی را که دوست دارد برگزیند؛ و در هر جا که می خواهد سکونت نماید؛ و به هر گونه که می پندارد پرستش کند و معتقدات یا ستایش پروردگار خود را به جا آورد؛ و هر پیشه ای را که می خواهد انتخاب نماید؛ تنها به راهی یا شرطی که حق کسی را پایمال نکرده، و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد.))

 

این بود بخشی از اندیشه ی کهن ایرانیان( سخنان کوروش بزرگ)

حال باید هر ایرانی وقتی از تازیخ او سخن به میان می آید وظیفه ی خود بداند که در باز سازی این فرهنگ کوشا باشد...و به نوعی دیگر همگی برای باز سازیه ایران دست در دست هم دهیم تا کوروش هایی بیافرینیم 

 

به امید آن روز که ایرانی به هویت حقیقی خود باز گردد

 

درود بر کوروش بزرگ پدر قوم آریا

 

تنتان سالم دلتان شاد و کامتان شاد باد

 

 

 

 

همگی برای باز سازی ایران  

 

 

  

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد